از قدیم گفتن داداش پشت داداشه
مگه میشه یکیشون باشه یکی دیگه نباشه
مگه میشه یکی تشنه بره تنها لب دریا
وقتی میرسی ببینی خون رو ساحله لباشه
خیلی سخته داداشت صدات کنه نتونی پاشی
خیلی سخته که ازت چیزی بخواد شرمنده باشی
خیلی سخته دیگه جونی به تنت نمونده باشه
داداشت صدات کنه پاشو بریم پاشو داداشی
خیلی سخته ببینی چشم داداشت نمیبینه
ببینی حتی نمیتونه روی پاهاش بشینه
خیلی سخته برسی وقتی دیگه دیر شده باشه
ببینی یه مشک خالی با دوتا دست رو زمینه
خیلی وقتا دلم از غصهها هوای گریه داره
مثه عباس که واسه بغض داداشش بیقراره
خیلی وقتا دوست دارم تشنه بمونم خیلی تشنه
بشینیم دعا کنم بارون بباره عباس مثه
((به یاد داداش خوبم حبیب عزیزم))
شعر زیبای دو داداش از عبدالملکی
سخته ,داداش ,ببینی ,رو ,صدات ,عباس ,صدات کنه ,وقتا دلم ,دلم از ,زمینهخیلی وقتا ,رو زمینهخیلی
درباره این سایت